-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 این صبح که جولانها بر چرخ برین هستش دامن شکن همت گردد دو سه چین هستش
2 پر هرزه درا مگذار زین قافلهٔ آفات شور نفسی دارد صد صور طنین هستش
3 طبعی که کمالاتش جز کسب دلایل نیست بیشبهه مکن باور گر حرف یقین هستش
4 از خیرهسر دولت اخلاق نیاید راست آشوب چپ اندازی تا نقش نگین هستش
5 ادبار هم از اقبال کم نیست در این میدان بر مرد تلاش حیز غالب ز سرین هستش
6 از وضع زمینگری گو خواجه به تمکین کوش دم جز به تکلف نیست رخشی که به زین هستش
7 هر فتنه که میزاید از حاملهٔ ایام غافل نشوی زنهار صد فعل چنین هستش
8 هرکس به ره تحقیق دعوی قدم دارد دوری ز در مقصد بسیار قرین هستش
9 آن چشمکه انسان را سرمایهٔ بیناییست از هر دو جهان بیش است گر آینه بین هستش
10 بر نشو و نما چشمی بگشا و مژه بربند هر گل که تو میکاری آیینه زمین هستش
11 از روز و شب گردون بیدل چه غم و شادی خوش باش که مهر و کین گر هست همین هستش