- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 این کعبه را بنا نه به باطل نهادهاند بس معنی و جمال درین گِل نهادهاند
2 درمانده گشته است به این کار و بال عقل هرسو هزار عقده مشکل نهادهاند
3 زین گل چه دیدهاند مگر حاملان عرش کز رنج ره به بادیه محمل نهادهاند
4 قلزم به شور رفته و عمان نشسته تلخ زین آب زندگی که به ساحل نهادهاند
5 آه این چه دوستی است که سرهای یکدگر خویشان بریده در ره قاتل نهادهاند
6 خوارم مکن که ریختن آب روی را با خون صد شهید مقابل نهادهاند
7 بر هرکه هوشیار بود اعتراض کن مستان قدم به بزم تو غافل نهادهاند
8 بنمای رخ تمام که شاهانه چیدهاند شاهان که خان به دعوت سایل نهادهاند
9 گردن بنه به تیغ «نظیری» که عاشقی بر سر کلاه مردم عاقل نهادهاند