این باغ سراسر همه پر از اوحدی مراغه‌ای غزل 108

اوحدی مراغه‌ای

آثار اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

این باغ سراسر همه پر باد وزانست

1 این باغ سراسر همه پر باد وزانست جنبیدن این شاخ درخشان همه زانست

2 او را نتوان دید، که صورت نپذیرد هر چند که صورتگر رخسار رزانست

3 بس رنگ بر آرد ز سر این خم پر از نیل آن خواجه، که سر جملهٔ این رنگ رزانست

4 آن عقل، که بر هر غلط انگشت نهادی در صنعت آن کار که انگشت گزانست

5 صد رنگ ببینیم درین باغ به سالی کین چیست؟ بهار آمد و این چیست؟ خزانست

6 هر لحظه برون آید ازین صفه نباتی کندر هوس او شکر انگشت گزانست

7 ای اوحدی، انگور خود از سایه نگه‌دار تا غوره نماند، که شب میوه پزانست

عکس نوشته
کامنت
comment