1 سوم موبد چنان زد داستانی که با گرگی گله راند شبانی
2 رباید گوسفندی گرگ خونخوار در آویزد شبان با او به پیکار
3 کشد گرگ از یکی سو تا تواند ز دیگر سو شبان تا وارهاند
4 چو گرگ افزون بود در چارهسازی شبان را کرد باید خرقه بازی
1 پری پیکر نگار پرنیان پوش بت سنگین دل سیمین بنا گوش
2 در آن وادی که جائی بود دلگیر نخوردی هیچ خوردی خوشتر از شیر
1 به فرح فالی و فیروزمندی سخن را دادم از دولت بلندی
2 طراز آفرین بستم قلم را زدم بر نام شاهنشه رقم را
1 فرنگیس اولین مرکب روان کرد که دولت در زمین گنجی نهان کرد
2 از آن دولت فریدونی خبر داشت زمین را باز کرد آن گنج برداشت