-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مکن سرگشته آن دل را که دست آموز غم کردی به زیر پای هجرانش لگدکوب ستم کردی
2 قلم بر بیدلان گفتی نخواهم راند و هم راندی جفا بر عاشقان گفتی نخواهم کرد و هم کردی
3 بدم گفتی و خرسندم عفاک الله نکو گفتی سگم خواندی و خشنودم جزاک الله کرم کردی
4 چه لطف است این که فرمودی مگر سبق اللسان بودت چه حرف است این که آوردی مگر سهوالقلم کردی
5 عنایت با من اولیتر که تأدیب جفا دیدم گل افشان بر سر من کن که خارم در قدم کردی
6 غنیمت دان اگر روزی به شادی دررسی ای دل پس از چندین تحملها که زیر بار غم کردی
7 شب غمهای سعدی را مگر هنگام روز آمد که تاریک و ضعیفش چون چراغ صبحدم کردی