- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
پیرمردی را گفتند: چرا زن نکنی؟ ,
گفت: با پیرزنانم عیشی نباشد. ,
گفتند: جوانی بخواه چو مکنت داری. ,
گفت: مرا که پیرم با پیرزنان الفت نیست پس او را که جوان باشد با من که پیرم چه دوستی صورت بندد؟ ,
5 پِرِ هَفتا ثَله جُونی میکُند عَشغِ مقری وَ خُیْ بِنی چِشِ رُوشْت
6 زور باید نه زر که بانو را گزری دوستتر که ده من گوشت