- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هنوز عارف و عامی نداشتند نزاع که لای باده مقررر شد از برای صداع
2 مرید و مرشد و خادم تمام می دانند که رند صومعه می می خورد به چنگ و سماع
3 غریب و عاشق و مستم خدا نگهدارد ز شر شحنه غدار و مفتی طماع
4 اگر طبیب ترش روی دیر می میرد چه غم ز تلخی صبر است چون بود نفاع
5 برین بساط تماشاگریم تا بینیم چه می کند امل پهلوان و مرگ شجاع
6 رسوم تو ننهد مهر و ماه تا دوران هزار بار نگوید به تنگم از اوضاع
7 پی خرید سرانجام کارها رفتند به آن دیار که نایاب بود و قحط متاع
8 تو را اگرچه به این خاکیان رجوعی نیست ضمیر غایب ابدال را به تست ارجاع
9 تو قدر ذره چه دانی «نظیری » از خورشید که دیده تو ضعیفست از تمیز شعاع