الهامی کرمانشاهی

الهامی کرمانشاهی

الهامی کرمانشاهی
الهامی کرمانشاهی

شنیدند از الهامی کرمانشاهی شاهدنامه (چر خیابان باغ فردوس) 18

شاهدنامه (چر خیابان باغ فردوس) 18 ام از 451 خیابان چهارم

شنیدند این چون از آن حق پرست

1 شنیدند این چون از آن حق پرست سراسر به یغما گشودند دست

2 همه خیمه و خرگه نابکار به پشت هیونان نمودند بار

3 ببستند دست اسیران به بند سوی کوفه رفتند دور از گزند

4 چو بشنید مختار یل با سپاه بیامد پذیره به یک میل راه

5 براهیم چون روی او را بدید زشادی رخش همچو گل بشکفید

6 فرود آمد از اسب و بردش نماز خجل شد زکردار او سر فراز

7 به زیر آمد از باره ی رهنورد دو دستش حمایل برآغوش کرد

8 بدو گفت مردا، سوارا، سرا هژبرا، دلیرا، یلا، مهترا

9 ندانم چسانت ثنا گسترم بر این رنج چونت سپاس آورم

10 تویی جان و هم هوش و آرام من زچهرت روا گشته آرام من

11 مرا از تویی شیر خورشید فر بود پرچم سروری جلوه گر

12 دراین کینه جویی تو بخت منی سرو لشگر و یار تخت منی

13 به مردی شده چرخ پابوس تو بود فتح در نعره ی کوس تو

14 چو تو مرد مردانه پاینده باد وزو نام ایمان فزاینده باد

15 بدو گفت سالار شمشیرزن که ای پادشه برتن و جان من

16 اگر آسمانم، زمین توام وگر از مهانم، کهین توام

17 تو فرمانروایی و من بنده ات زجان و دل استم پرستنده ات

18 به خونخواهی خون پروردگار تو را برگزیده جهان کردگار

19 مرا در چنین کار یار تو کرد زهر بد به گیتی حصار تو کرد

20 من و مثل من هر که هست ازمهان به راه تو باید ببازیم جان

21 بدین کار، یزدان پناه تو باد ظفر پیشرو برسیاه تو باد

22 چون تو شاه را باد افسر زمهر سپه زانجم و بارگاه از سپهر

23 بدوگفت شادان و خندان امیر که ای چرخ اندر کمندت اسیر

24 بگو تا چه کردی و چون رفت کار؟ چه پیش آمدت اندرین کارزار؟

25 سراسر بگفت آنچه کرد و بدید پس آن بستگان را به پیشش کشید

26 بدو آفرین خواند فرخ امیر رها کرد پس آن گروه اسیر

27 به آزادی هر که فرمان بداد به پیشانی اندرش داغی نهاد

28 نبشته که مختارش آزاد کرد ازین کار،گیتی پر از داد کرد

29 وزان پس یکی حلقه فولاد ناب به گوش اندرونشان نمود آن جناب

30 به هریک بداد آنچه بایست داد وز آنجا سوی کوفه پرچم گشاد

31 کنون باز گردم بدان داستان که بنوشته دانشور راستان

32 که چون مصعب از پور مالک گریخت همه آب مردی ابرخاک ریخت

33 بیا سود دربصره چندی زرنج یکی گشته از غم برش مارو گنج

34 چو یک چند بگذشت گفتا دبیر بیاورد و بنهاد مشک و حریر

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شنیدند این چون از آن حق پرست

شاعر شعر شنیدند این چون از آن حق پرست چه کسی است ؟

شاعر شعر شنیدند این چون از آن حق پرست الهامی کرمانشاهی می باشد.

شعر شنیدند این چون از آن حق پرست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر شنیدند این چون از آن حق پرست چیست ؟

قالب شعر شنیدند این چون از آن حق پرست شاهدنامه (چر خیابان باغ فردوس) است

مضمون اصلی شعر شنیدند این چون از آن حق پرست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر