- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بهر مهر تو به فردوس براتم دادند وز جهنم به ولای تو نجاتم دادند
2 در شب هجر تو بودم چو خضر در ظلمات تا که از چشمه شوق آب حیاتم دادند
3 سرخوش از دوستی آل پیمبر گشتم باده از جام تجلّی صفاتم دادند
4 بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند یعنی از نور ولاشان لمعاتم دادند
5 من همان روز ز اسلام شدم برخوردار که به دل نور ولای حضراتم دادند
6 گر شدم عالم و عارف به ولاشان چه عجب مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
7 فیض از اهل نجات است یقین میدانم گو چرا زانکه در این شیوه ثباتم دادند