- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 متناسبند و موزون حرکات دلفریبت متوجه است با ما سخنان بی حسیبت
2 چو نمیتوان صبوری ستمت کشم ضروری مگر آدمی نباشد که برنجد از عتیبت
3 اگرم تو خصم باشی نروم ز پیش تیرت وگرم تو سیل باشی نگریزم از نشیبت
4 به قیاس درنگنجی و به وصف درنیایی متحیرم در اوصاف جمال و روی و زیبت
5 اگرم برآورد بخت به تخت پادشاهی نه چنان که بنده باشم همه عمر در رکیبت
6 عجب از کسی در این شهر که پارسا بماند مگر او ندیده باشد رخ پارسافریبت
7 تو برون خبر نداری که چه میرود ز عشقت به درآی اگر نه آتش بزنیم در حجیبت
8 تو درخت خوب منظر همه میوهای ولیکن چه کنم به دست کوته که نمیرسد به سیبت
9 تو شبی در انتظاری ننشستهای چه دانی که چه شب گذشت بر منتظران ناشکیبت
10 تو خود ای شب جدایی چه شبی بدین درازی بگذر که جان سعدی بگداخت از نهیبت