جایی ‌که بود پیش بری پیش از بیدل دهلوی غزل 2445

بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

جایی ‌که بود پیش بری پیش نبردن

1 جایی ‌که بود پیش بری پیش نبردن مفت تو اگر پیش بری بیش نبردن

2 تا چند توان زیست به افسون رعونت مکروهتر از سجده‌ به هر کیش نبردن

3 ای شیخ تو درکشمکشی ورنه بهشتی است از شانه قیامت به سر ریش نبردن

4 انبوهی مو نسبت تنزیه ندارد حکم‌ست به فردوس بز و میش نبردن

5 برگشتن مژگان بتان قاصد نازی‌ست ظلم است نویدی به دل ریش نبردن

6 دردا که دل اگه نشد از لذت دردی خون می‌خورم از آبله بر نیش نبردن

7 ساقی خط ییمانه نی‌ام حوصله تا چند حیف است به موج می‌ام از خویش نبردن

8 جز در سخن بی‌غرضی راست نیاید بر خلق ستمنامهٔ تشویش نبردن

9 بیدل همه دم مزرع اقبال کریمان سبز است ز آب رخ درویش نبردن

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر