- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به دیوان آمدند مرغان چو دیوان همی کردند پر از آشوب دیوان
2 چو بلبل را بدیدند لال گشتند در آن حالت همه از حال گشتند
3 سلیمان گفت بلبل را کجائی چرا در معرض مرغان نیایی
4 چرا خاموش گشتی ای سخندان ز لعل خود بر افشان دُرّ و مرجان
5 زبان بگشای و شرح حال برگوی سراسر قصهٔ اقوال برگوی
6 چو مرغان آمدند اکنون بداور چه داری حجت قاطع بیاور