- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
حکیمی را پرسیدند: چندین درخت نامور که خدای عز و جل آفریده است و برومند، هیچ یک را آزاد نخواندهاند مگر سرو را که ثمرهای ندارد، در این چه حکمت است؟ ,
گفت: هر درختی را ثمرهای معین است که به وقتی معلوم به وجود آن تازه آید و گاهی به عدم آن پژمرده شود و سرو را هیچ از این نیست و همه وقتی خوش است و این است صفت آزادگان. ,
3 بر آنچه می گذرد دل منه که دجله بسی پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد
4 گرت ز دست برآید چو نخل باش کریم ورت ز دست نیاید چو سرو باش آزاد