🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی
سنایی غزنوی

این ابلهان که بی‌سببی از سنایی غزنوی قصیده 46

قصیده 46 ام از 1794 قصاید

این ابلهان که بی‌سببی دشمن منند

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31

1 این ابلهان که بی‌سببی دشمن منند بس بوالفضول و یافه‌درای و زنخ زنند

2 اندر مصاف مردی و در شرط شرع و دین چون خنثی و مخنث نه مرد و نه زنند

3 مانند نقش رسمی بی‌اصل و معنیند گر چه به نزد عامه و خطی مبینند

4 چون گور کافران ز درون پر عفونتند گر چه برون به رنگ و نگاری مزینند

5 در قعر و دوزخند نه جنی نه انسیند در چاه وحشتند نه یوسف نه بیژنند

6 هم ناکسند گر چه همی با کسان روند هم جولهند گرچه همی بر فلک تنند

7 یکرنگ و با زبان دل من همچو آخرت وینان به طبع و جامه چو دنیا ملونند

8 دندانهٔ کلید در دعویند لیک همچون زبان قفل گه معنی الکنند

9 زان بی‌سرند همچو گریبان که از طمع پیوسته پای بوس خسیسان چو دامنند

10 دعوی ده کنند ولیکن چو بنگری هادوریان کوی و گدایان خرمنند

11 دهقان عقل و جان منم امروز و دیگران هر کس که هست خوشه چن خرمن منند

12 فرزند شعر من همه و خصم شعر من گویی نه مردمند همه ریم آهنند

13 گاهم چو روی مائدهٔ خود بغارتند گاهم چو وزن بیهدهٔ خویش بشکنند

14 از راه خشم دشمن این طبع و خاطرند وز درد چشم دشمن خورشید روشنند

15 بس روشنست روز ولیک از شعاع آن بی‌روزنند زان که همه بسته روزنند

16 گر نا ممکنم سوی این قوم ممکن ست کایشان به نزد عقل و خرد نا ممکنند

17 تهمت نهند بر من و معنیش کبر و بس خود در میان کار چو درزی و در زنند

18 درد دل همه فضلای از فضولیم عذرست جمله را اگرم جمله دشمنند

19 من قرص آفتابم روزی ده نجوم ایشان همند قرص ولی قرص ارزنند

20 هم خود خورند خویشتن از خشم من از آنک بوالواسعان و خشک مزاجان برزنند

21 از خاطر چو تیر و زبان چو تیغ من پرچین و زرد رخ چو زراندوده جوشند

22 تا خامشند مطبخیان ضمیرشان بر دیگ گنده گشته تو گویی نهنبنند

23 دور از شما و ما چون در آیند در سخن گویی به وقت کوفتن زهر هاونند

24 هان ای سنایی ار چه چنین ست تیغ ده کایشان نه آهنند که ریم خماهنند

25 درزی صفت مباش برایشان کجا همه بر رشتهٔ تو خشک‌تر از مغز سوزنند

26 مشاطهٔ عروس ضمیر تواند پاک این نغز پیکران که برین سبز گلشنند

27 شیر آفرین گلشن روحانیان تویی ایشان که اند گر به نگاران گلخنند

28 تو تخت ساز تا حکما رخت برگرند تو نرد باز تا شعرا مهره بر چنند

29 بر کن به رفق سبلتشان گر چه دولتند بشکن به خلق گردنشان گر چه گردنند

30 آن کره‌ای به مادر خود گفت چونکه ما آبی همی خوریم، صفیری همی زنند

31 مادر به کره گفت: برو بیهده مگوی تو کار خویش کن که همه ریش می‌کنند

سنایی غزنوی از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر این ابلهان که بی‌سببی دشمن منند قصیده 46 ام از 1794 قصاید در دیوان اشعار سنایی غزنوی می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر این ابلهان که بی‌سببی دشمن منند

شاعر شعر این ابلهان که بی‌سببی دشمن منند چه کسی است ؟

شاعر شعر این ابلهان که بی‌سببی دشمن منند سنایی غزنوی می باشد.

شعر این ابلهان که بی‌سببی دشمن منند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر این ابلهان که بی‌سببی دشمن منند چیست ؟

قالب شعر این ابلهان که بی‌سببی دشمن منند قصیده است

سبک شعر این ابلهان که بی‌سببی دشمن منند چیست ؟

سبک شعر این ابلهان که بی‌سببی دشمن منند سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر این ابلهان که بی‌سببی دشمن منند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
سنایی غزنوی

این ابلهان که بی‌سببی از سنایی غزنوی قصیده 46

قصیده 46 ام از 1794 قصاید
بنر