1 یک دل آسوده در این باغ نیست لالهای نبود که او را داغ نیست
2 قتل تیهو بس که کار طغرل است صلصل و دراج صید زاغ نیست
1 هرکه نوشد از قضا گر جام مشحون تو را میکند درس ادب نیرنگ افسون تو را
2 در طریق عشق اندر وسعتآباد جنون نگذرد غیر از سمند وهم هامون تو را!
1 اگر شمع دلیل الفت ما رهنما گردد پر پروانه را خاصیت بال هما گردد
2 گرین باشد سلوک سر خط محراب ابرویش قد ماه نو از بهر سجود او دو تا گردد
1 سرشکم دانه بیحاصل کیست؟! قماش ناله بار محمل کیست؟!
2 دلم هر لحظه دارد اضطرابی تپش فرسود شوق بسمل کیست؟!