- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یک بار نباشد که نیازردهام از تو در حیرتم از خود که چه خوش کردهام از تو
2 خواهم که حریفی چو تو خوبت بچشاند ته ماندهٔ این رطل که من خوردهام از تو
3 این میوه که آلوده به زهرم لب و دندان نوباوهٔ شاخیست که پروردهام از تو
4 سد پردهٔ خون گشت بر عقدهٔ غم خشک دل مردهتر از غنچهٔ پژمردهام از تو
5 چون وحشی اگر عمر بود بر تو فشاندم جانی که به نزدیک لب آوردهام از تو