مرا بغیر تو اندر جهان دگر از سیف فرغانی غزل 101

سیف فرغانی

آثار سیف فرغانی

سیف فرغانی

مرا بغیر تو اندر جهان دگر کس نیست

1 مرا بغیر تو اندر جهان دگر کس نیست بجز تو دل ندهم کز تو خوبتر کس نیست

2 بچشم حال چو ما را خبر معاینه شد بعین چون تو ندیدیم و در خبر کس نیست

3 مرا که دیده دل از تو روشنی دارد بهر کجا نگرم جز تو در نظر کس نیست

4 بگرد کوی تو هر عاشقی که کشته شود شهید عشق بود خون بهاش بر کس نیست

5 جهان بجمله خرابست و نیست آبادان بجز دلی که درو غیر تو دگر کس نیست

6 جهانیان اگر از حسن روی تو خبری شنوده اند چرا طالب اثر کس نیست

7 ره تو معنی و این خلق صورت آرایند ز بهر کار تو اندر جهان مگر کس نیست

8 دهان بیاد تو گر خوش نمی کنند این خلق ز بی کسی مگس اینچنین شکر کس نیست

9 ز بهر صبح وصالت که کی زند نفسی شبی ز شوق تو بیدار تا سحر کس نیست

10 چو عقل بر سر کویت گذر کند داند که راه عشق تو ای جان بپای هر کس نیست

11 اگر ز پرده برونست سیف فرغانی چو آستانه به جز وی مقیم در کس نیست

عکس نوشته
کامنت
comment