پیش تو گل از شرم سرانداخته از فضولی بغدادی غزل 217

فضولی بغدادی

آثار فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

پیش تو گل از شرم سرانداخته در پیش

1 پیش تو گل از شرم سرانداخته در پیش گویا که پشیمان شده از آمدن خویش

2 گل جای بسر دارد اگر بگسلد از خار ای گل منشین پیش رقیبان بداندیش

3 در باغ چرا پیرهن گل شده خونین ای گل تو مگر بر رگ بلبل زده نیش

4 چون غنچه خندان که شود گل ز دم باد ناصح ز دم سرد تو شد آتش دل بیش

5 گر سینه شکافم دل صد پاره نماید چون غنچه چرا فاش کنم حال دل ریش

6 چون رخ بنمودی بده از لعل لبت کام در دور گل آن به که کند کس طرب و عیش

7 بربود دل و دین من آن غمزه فضولی فریاد ز بی باکی آن کافر بدکیش

عکس نوشته
کامنت
comment