- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رفته عمر و نیم جانی مانده است واپسی از کاروانی مانده است
2 در چمن در ره نشانی مانده است خاربست آشیانی مانده است
3 میرود تا پر گشاید عندلیب نه گلی نه گلستانی مانده است
4 چشمم از حسرت چو واپس ماندگان در قفای کاروانی مانده است
5 زانهمه مرغان زرین آشیان طایری در آشیانی مانده است
6 مانده داغ رفتگان در دل مرا آتشی از کاروانی مانده است
7 کاست چون ماه نوم جسم و هنوز جبهه ام بر آستانی مانده است
8 ناتوانی بین که چون شمع سحر در بساطم نیم جانی مانده است
9 کشتی ما روزگاری شد طبیب در محیط بیکرانی مانده است