هست در حلقه از جلال الدین محمد مولوی غزل 2860

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

هست در حلقه ما حلقه ربایی عجبی

1 هست در حلقه ما حلقه ربایی عجبی قمری باخبری درد دوایی عجبی

2 هست در صفه ما صف شکنی کز نظرش تابد از روزن دل نور ضیایی عجبی

3 این چه جام است که از عین بقا سر برزد تا زند جان منش طال بقایی عجبی

4 هر کی از ظلمت غم بر دل او بند بود یابد از دولت او بندگشایی عجبی

5 این چه سحر است که خلق از نظرش محرومند یا چه ابر است بر آن ماه لقایی عجبی

6 از کجا تافت چنان ماه در این قالب تن تا ز جا رفت دل و رفت به جایی عجبی

7 چون دل از خانه وهم حدثان بیرون شد ز یکی دانه در دید سرایی عجبی

8 می‌نمود از در و دیوار سرا در تابش هشت جنت ز یکی روح فزایی عجبی

9 شمس تبریز از این خوف و رجا بازرهان تا برآید ز عدم خوف و رجایی عجبی

عکس نوشته
کامنت
comment