هست از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 155

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

هست مهمان‌خانه این تن ای جوان

1 هست مهمان‌خانه این تن ای جوان هر صباحی ضیف نو آید دوان

2 هین مگو کین مانند اندر گردنم که هم اکنون باز پرد در عدم

3 هرچه آید از جهان غیب‌وش در دلت ضیفست او را دار خوش

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر