از سر کوی تو یک چند سفر باید کرد از عارف قزوینی

عارف قزوینی

عارف قزوینی

عارف قزوینی

از سر کوی تو یک چند سفر باید کرد

1 از سر کوی تو یک چند سفر باید کرد ز دل اندیشه وصل تو بدر باید کرد

2 ماه رخسار تو گر سر زند از عقرب زلف صنما گردش یکدور قمر باید کرد

3 در ره عشق بتان دست ز جان باید شست طی این وادی پر خوف و خطر باید کرد

4 بر سر کوه ز دست تو مکان باید جست گریه از دست غمت تا بسحر باید کرد

5 پیش از آنیکه جهان گل نکند دیده من مشت خاکی ز غم یار بسر باید کرد

6 در قمار ره عشقش سر و جان باید باخت عمدا اندر سر این کار ضرر باید کرد

7 چشم مستش ز مژه تیر برابر و پیوست ترک مست است و کماندار حذر باید کرد

8 عارفا گوشه عزلت مده از کف که دگر از همه خلق جهان صرف نظر باید کرد

عکس نوشته