- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هست ما را زندگی از جوهر شمشیر دوست روح ما گر هست جوهر جوهر شمشیر اوست
2 عالمی دارم که مستغنیست از مهر فلک روز و شب روشن ز مهر گلرخان ماه روست
3 گر چه ما را کشت تیر او ز بدحالی رهاند از نکویان در حقیقت هر چه می آید نکوست
4 قطع شد آب حیات از باغ عمر ما هنوز میوه مقصود پنهان در نهال آرزوست
5 بیش و کم تأثیر یک فیضیست در بزم وجود گر تفاوت در قدح باشد شراب از یک سبوست
6 گر تجرد هم گزیند نیست بی شر نفس بد زهر کی زائل شود از مار گر افکند پوست
7 منزل جانان فضولی کس نمی داند کجاست هر که می بینم ز سر کردست پا در جست و جوست