هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی از قدسی مشهدی غزل 248

قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبود

1 هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبود حیف ازان عمری که در خونابه آشامی نبود

2 در دل گرمم نماند افزون ز یک دوزخ شرر هرگزم در عشق خوبان دل به این خامی نبود

3 غیرتم نگذاشت کو را شهره عالم کنم گر نکردم خویش را رسوا، ز بدنامی نبود

4 هیچ نوشی را ندیدم کز عقب نیشی نداشت آزمودم، هیچ کامی همچو ناکامی نبود

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر