- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شراری را نماند جا در آتش نشیند تا دلم تنها در آتش
2 نظرگاه دل دیوانه ماست توان کردن تماشاها در آتش
3 سر و کار دلم با اشک و آه است چه گویم یا در آبم یا در آتش
4 سر هر موی من پروانه ای بود اگر می سوختم رسوا در آتش
5 نبود از خویت آتش هم خبردار که رفتم گرم کردم جا در آتش
6 زدی یک صبحدم آتش به گلها شکفت از آه من گلها در آتش
7 ز آهم می دمد آتش ز دریا ز اشکم می تپد دریا در آتش
8 ز مضمون خطش کس با خبر نیست بود روشن سواد ما در آتش
9 اسیر از یاد ساقی شعله مانند گرفتم گردن مینا در آتش