- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در کوی عشق کوهی کمتر بود ز کاهی جز عاشقان نیابند این نکته را کماهی
2 گر ابر، تیر بارد شوریده سر نخارد کاندیشه کس ندارد از رحمت الهی
3 پای از طلب کشیدن آئین عاشقی نیست در وادی فنا رو ای انکه مرد راهی
4 خودخواهی ار بپرسی نوعی ز بت پرستیست در کیش عشق نبود بدتر از این گناهی
5 با نیستی و مستی پیوسته کنج هستی این مدعا ندارد جز جان و دل گواهی
6 درویشی است و همت فرصت شمر غنیمت کین موهبت نیابی در عین پادشاهی
7 از دولت سکندر تا فر همت خضر بالاتر است و برتر از ماه تا بماهی
8 فردا ز رو سفیدی نام و نشان نیابی امروزه گر نشوئی این ننگ رو سیاهی
9 ای دوست مفتقر را آگهی شر رفشان ده تا گیرد از من آهی در خرمن مناهی