1 ممکن ز وجود هستی ای دارد و بس نقشی ز خیال خویش می آرد و بس
2 بلبل ز گلشن نسیم بوئی یابد یعنی رخ خود به خار می خارد و بس
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 آینه بردار تا ببینی در او جان و جانان خوش نشسته روبرو
2 جز یکی در جمله عالم هست نیست این دوئی پیدا شده از ما و تو
1 در کوی خرابات خراب افتادیم رندانه به ذوق در شراب افتادیم
2 در بحر محیط کشت ای می راندیم کشتی بشکست ما در آب افتادیم
1 نقطه ای در الف هویدا شد الفی در حروف پیدا شد
2 ذات وحدت به خود ظهوری کرد کثرتش از صفات و اسما شد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **