هست می گویند خالی آن غدار از فضولی بغدادی غزل 49

فضولی بغدادی

آثار فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

هست می گویند خالی آن غدار آل را

1 هست می گویند خالی آن غدار آل را چشم کی برداشتم ز ابرو که بینم خال را

2 چشم بگشادی ندیدم مرغ دل را جای خود غالبا شد صید آن شبها ز مشکین بال را

3 ای بهر نوک مژه برده دلی در خواب او جمع کن یک لحظه دلهای پریشان حال را

4 هفته شد دیدن آن مه نشد روزی مرا آه اگر زین گونه در غم بگذرانم سال را

5 گفتمش با قد خم زان خال دور افتاده ام گفت با کی نیست گر نقطه نباشد دال را

6 با تو خوش حالیم در دشت جنون ای دود آه کم مفرما از سر ما سایه اقبال را

7 می جهد چشم فضولی وین ز موج اشک نیست می جهد چشم فضولی وین ز موج اشک نیست

عکس نوشته
کامنت
comment