جای آرام به وحشتکدهٔ عالم از بیدل دهلوی غزل 767

بیدل دهلوی

آثار بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

جای آرام به وحشتکدهٔ عالم نیست

1 جای آرام به وحشتکدهٔ عالم نیست ذره‌ای نیست‌که سرگرم هوای رم نیست

2 گره باد بود دولت هستی چو حباب تا سلیمان نفسی عرصه دهد خاتم نیست

3 چمن ازغنچه به‌هر شاخ سرشکش‌گره است مژهٔ اهل طرب هم به جهان بی‌نم نیست

4 هیچ دانا نزند تیشه به پای آرم از بهشت آنکه برون آمده‌است آدم نیست

5 گو بیا برق فرو ریز به‌کشت دو جهان عکس اگر محوشد آیینهٔ ما را غم نیست

6 رشته‌واری نفس سوخته افروخته‌ایم شمع در خلوت بیداری دل محرم نیست

7 گر جهان ناز بر اسباب فزونی دارد بهر سامان‌کمی ذرهٔ ما هم‌کم نیست

8 اینقدر وهم ز آغوش نگه می‌بالد دیده هرگه مژه آورد به هم عالم نیست

9 چشم بر موج خطت دوختن از ساده‌دلی‌ست رشته‌های رگ‌گل راگره شبنم نیست

10 عدم سایه ز خورشید معین‌گردید گرتوشوخی نکنی هستی ما مبهم‌نیست

11 بیدل از بس به‌گرفتاری دل خوکردیم بی‌غم دام و قفس خاطرما خرم نیست

عکس نوشته
کامنت
comment