نیست کس محرم که پیغامم رساند از سلطان باهو غزل 4

سلطان باهو

آثار سلطان باهو

سلطان باهو

نیست کس محرم که پیغامم رساند یار را

1 نیست کس محرم که پیغامم رساند یار را وز حقیقت حال ما آگه کند دلدار را

2 کین ستم بیحد مکن، ظالم مشو ای جان من! ای بی گنه مارا مکش، خنجر مزن بیمار را

3 با بیکسان خود مشفقی، بر بیدلان قاهر شدی برما چرا ظالم شدی، برقع مکن رُخسار را

4 دردی که دارم در دلی، آن را تو دانی مرهمی یا طبیب العاشقان! دارو بده بیمار را

5 مسکین غریب بی‌نوا، باری ز تو جوید جفا بهر خدا درمان بده این عاشق غمخوار را

عکس نوشته
کامنت
comment