1 سه چیز است آنکه نزدیک خردمند شود زان هرسه حاصل انس ایشان
2 یکی باده است و دیگر دفتر علم سه دیگر صحبت یاران و خویشان
1 آنکه رویت را به حسن روی شیرین آفرید زان لب شیرین غذای جان شیرین آفرید
2 مشک و شب را زینت آن زلف پر آشوب کرد وز من و تو نایب فرهاد و شیرین آفرید
1 بستد ز من آن پسته دهن دل به دو بادام از پسته و بادام که سازد به از او دام
2 چون پسته گشادم دهن اندر صفت او باشد که به من بگذرد آن چشم چو بادام
1 ای در حسد چشم تو هاروت به بابل من در هوس زهره و هاروت تو بیدل
2 با چهره تو سایه بود تابش زهره وز غمزه تو مایه برد جادوی بابل