1 اقسام سخن چهار باشد همه جا فخر است و مدیح است و نسیب است و هجا
2 از فخر و نسیب و مدح من بردی سود وقت است که از هجا نشانمت بجا
1 ای عجب این خلق را هر دم دگرسان حالتی است گاه زیبا، گاه زشت، الحق که انسان آیتی است
2 اندرین کشور تبه گشت آسمانی گوهرم لعل را کی در دل کوه بدخشان قیمتی است
1 دارد سرهنگ شهریار محمد لطف به من، چون به یار غار محمد
2 ما و محمد دو دوستار قدیمیم کی رود از یاد دوستار، محمد
1 دل من خواهی ای ترک و ندانی که خطاست از چو من عاشق دلباخته جان باید خواست
2 دل من خواهی و پاداش مرا بوسه دهی هرکه زینسان دل من خواهد بدهم که رواست