1 اقسام سخن چهار باشد همه جا فخر است و مدیح است و نسیب است و هجا
2 از فخر و نسیب و مدح من بردی سود وقت است که از هجا نشانمت بجا
1 عاقل آن نیست که فضلی وکمالی دارد عاقل واقعی آنست که مالی دارد
2 ایپسر فضل وادب اینهمه تحصیلمکن فضل اندازه و تحصیل روالی دارد
1 دادهام دل تا مرا یک بوسه آن دلبر دهد ور دل دیگر دهم او بوسهٔ دیگر دهد
2 چون مرا نبود دلی دیگر، دهم جان تا مگر بوسهٔ دیگر مرا زان لعل جانپرور دهد
1 گویند سیم و زر به گدایان خدا نداد جان پدر بگوی بدانم چرا نداد؟!
2 از پیش ما گذشت خدا و نداد چیز دیشب، که نان نسیه به ما نانوا نداد