- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بعد وارستگیم سوز تو در تن باقیست آتش افسرده ولی گرمی گلخن باقیست
2 پنجه ام را بگریبان کفن بند کنید که هنوزم هوس جیب دریدن باقیست
3 سنگ را رحم ازین سنگدلان بیشترست مهربان شد فلک و کینه دشمن باقیست
4 با قفس ساخته ام لیک زگلریزی اشک می توان یافت که شوق گل و گلشن باقیست
5 شمع کاشانه ما شد شبی آن مایه ناز عمرها رفت و همان حیرت روزن باقیست
6 شمع سان گشته بعشق تو گرفتار کلیم آتش شوق تواش تادم مردن باقیست