جمعیت جهان ز پریشانی از اسیر شهرستانی غزل 253

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

جمعیت جهان ز پریشانی من است

1 جمعیت جهان ز پریشانی من است تعمیر این خرابه ز ویرانی من است

2 هوش از سرم نظاره روی تو برده است آیینه داغ منصب حیرانی من است

3 منت دگر ز چاک گریبان نمی کشم بوی بهار خلعت عریانی من است

4 زخم فراق هم شده ناسور و زنده ام تیغ وفا خجل ز گرانجانی من است

عکس نوشته
کامنت
comment