1 مهتران جهان همه مردند مرگ را سر همه فرو کردند
2 زیر خاک اندرون شدند آنان که همه کوشکها برآوردند
3 از هزاران هزار نعمت و ناز نه به آخر به جز کفن بردند؟
4 بود از نعمت آن چه پوشیدند و آن چه دادند و آن چه را خوردند
1 تا کی گویی که: اهل گیتی در هستی و نیستی لئیمند؟
2 چون تو طمع از جهان بریدی دانی که همه جهان کریمند
1 بود اعور و کوسج و لنگ و پس من نشته برو چون کلاغی بر اعور
1 آفریده مردمان مر رنج را بیش کرده جان رنج آهنج را
1 هرکه نامخت ازگذشت روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار