1 نردیست جهان که بردنش باختنست نرادی او بنقش کم ساختنست
2 دنیا بمثل چو کعبتین نردست برداشتنش برای انداختنست
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 کردیم هر آن حیله که عقل آن دانست تا بو که توان راه به جانان دانست
2 ره مینبریم وهم طمع مینبریم نتوان دانست بو که نتوان دانست
1 ای دلبر ما مباش بی دل بر ما یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما
2 نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما یا دل بر ما فرست یا دلبر ما
1 از ما همه عجز و نیستی مطلوبست هستی و توابعش زما منکوبست
2 این اوست پدید گشته در صورت ما این قدرت و فعل از آن بمامنسو بست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به