جهان‌گرفت غبار جنون تلاشی از بیدل دهلوی غزل 256

بیدل دهلوی

آثار بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

جهان‌گرفت غبار جنون تلاشی ما

1 جهان‌گرفت غبار جنون تلاشی ما چوصبح تاخت‌به‌گردون جگرخراشی ما

2 حریرکسوت تنزیه فال شوخی زد به بوی پیرهن آمیخت بدقماشی ما

3 دل از تعلق اسباب قطع راحت‌کرد نفس به ناله‌کشید از قفس تراشی ما

4 نداشت گرد دگر آستان یکتایی خیال قرب شد احکام دور باشی ما

5 چه ظلم داشت درین انجمن تمیز فضول که خودپرست عیان‌کرد خواجه تاشی ما

6 کسی مباد خجل از تعلق اغراض عرق به جبهه دماند از نیاز پاشی ما

7 در آتشیم چو شمع از ضعیفی طاقت که رنگ رفته نجسته‌ست از حواشی ما

8 به هر زمین‌که فتادیم برنخاست غبار جهات تنگ شد از پهلوی فراشی ما

9 ز نشئهٔ می تمکین ما مگو بیدل قدح در آب‌گهر زد ادب معاشی ما

عکس نوشته
کامنت
comment