جهان عقل و دانش، از واعظ قزوینی دیوان اشعار 3

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

جهان عقل و دانش، «خان عادل »

1 جهان عقل و دانش، «خان عادل » که حکمش را، جهانی بنده بادا

2 سریر معدلت، دایم مزین بآن یکتا در ارزنده بادا

3 بسان کشتزار از ابر، دایم جهانی از کفش شرمنده بادا

4 ز شرم عفو، چون از تیغ قهرش سر خصمش به پیش افگنده بادا

5 ز خاک هستی، از باد نهیبش نهال عمر دشمن کنده بادا

6 دلش ز آب حیات عدل و احسان چو نام وی، همیشه زنده بادا

7 بنا فرمود، این عالی عمارت در آن با خوشدلی پاینده بادا

8 بچابکدستی فراش اقبال درآن فرش نشاط افگنده بادا

9 بجاروب دعا، فراش اخلاص غبار غم از آن روبنده بادا

10 در آن پیوسته گلریزان عشرت ز گلهای سرور و خنده بادا

11 مدام آوازه قانون عدلش بجای مطرب و سازنده بادا

12 چو اقبال و سعادت، دولت آنجا بخدمت روز و شب چون بنده بادا

13 ز چرخ سقف آن، خورشید دولت بجای شمسه اش تابنده بادا

14 درش، چون روی صاحب گاه و بیگاه بروی دوستان پرخنده بادا

15 پی تاریخ آن، کلکم رقم کرد که، «این زیبا بنا، فرخنده بادا»!

عکس نوشته
کامنت
comment