1 عالم تمام شرح جگر خواری دل است تفسیر نقطه ای که ز پرگاری دل است
2 خون می چکد ز قصه ام امشب حذر کنید چنگ محبت است و گرفتاری دل است
3 دیوانگی به گرد غبارم نمی رسد این نشئه درد ساغر سرشاری دل است
1 از شوق دیده عقل چو تدبیر می گداخت مجنون برای آینه زنجیر می گداخت
2 آه دل شکسته اگر دیر می گرفت پیکان ز تاب جستن این تیر می گداخت
1 هوا گلشن به گلشن می کشد دیوانه ما را زخون توبه موج گل کند پیمانه ما را
2 شرابت دام می چیند تغافل جام می بخشد به ما گر واگذارد دل وفا بیگانه ما را
1 مست نازی نتوان گفت که ما را دریاب سوی خود بین و دل اهل وفا را دریاب
2 هر نسیمی که وزد نامه فارغبالی است خار صحرای جنون باش و هوا را دریاب