- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عالم طلسم وحشت چشم سیاه اوست تا ذرهای که میرمد از خود نگاه اوست
2 ماییم و پاسبانی خلوتسرای چشم بیرون رو، ای نگاه! که این خوابگاه اوست
3 شبنم به نیم چشم زدن جوهر هواست آزاده بیدلیکه همان اشک آه اوست
4 بیتاب عشق اگر همه ریگ روان شود تا سر بجاست آبلهٔ پا به راه اوست
5 از آه و ناله، دل به غلط پی نمیبرد زین دشت هرچهگرد برآرد سپاه اوست
6 حیرت نگاه شوکت نومیدی خودم کاین هفتعرصه، یک کف بیدستگاه اوست
7 در وادیی که حسرت ما، آب میخورد موج نگاه تشنه، هجوم گیاه اوست
8 با محرمان عجز، حوادث چه میکند سرهای جیب الفت ما در پناه اوست
9 تهجرعهٔ شراب غروری است عجز ما رنگ شکسته سایهٔ طرف کلاه اوست
10 دلدار تا تو رفتهای از خود رسیده است بیدلگذشتنی که همین شاهراه اوست