-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جهان را دائما این رسم و این آیین نمیماند اگر چندی چنین ماندست، بیش از این نمیماند
2 به چندین سال عمر، این نکته را هر سال سنجیدی که آن اوضاع دی، در فصل فروردین نمیماند
3 همان گونه که آن اوضاع دیروزی نماند امروز به فردا نیز این اوضاع امروزین نمیماند
4 ببین امروز مردم را، به خون یکدگر تشنه که دیری نگذرد، کاین عادت دیرین نمیماند
5 بباید روزگار صافی و صلح و صفا روزی به جان دوستان آن روز، دیگر کین نمیماند
6 همانا خوی حیوانیست، این «آیین خودخواهی» اگر انسان شوند این خلق، این آیین نمیماند
7 مگو یاسین بود، در گوش این خلق خر، آوازم که گر آدم شوند، از اصل این یاسین نمیماند
8 تو در این خلق عامی، عارفی گر زانکه اینان را تمیزی شد حنایت، نزد کس رنگین نمیماند