- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای جهان برهم زده سودای تو سودای تو چاشنی عمرم از حلوای تو حلوای تو
2 دامن گردون پر از در است و مروارید و لعل میدوانند جانب دریای تو دریای تو
3 جانهای عاشقان چون سیلها غلطان شده تا بریزد جمله را در پای تو در پای تو
4 جانهای عاشقان چون سیلها غلطان شده میدوانند جانب دریای تو دریای تو
5 ای خمار عاشقان از بادههای دوش تو وی خراب امروزم از فردای تو فردای تو
6 من نظر کردم به جان ساده بیرنگ خویش زرد دیدم نقشش از صفرای تو صفرای تو
7 چون نظر کردم نکو من در صفای گوهرت ماه رخ بنمود از سیمای تو سیمای تو
8 ماه خواندم من تو را بس جرم دارم زین سخن مه کی باشد کو بود همتای تو همتای تو
9 این چنین گوید خداوند شمس تبریزی بنام ای همه شهر دلم غوغای تو غوغای تو