- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جهان و هر چه درو هست پیش مردم راد بود بساط سلیمان که هست در کف باد
2 جم و قباد توئی باش خاک اهل نظر که خاک اهل نظر افسر جمست و قباد
3 شدست دانش و دادای ملک تو آب و گلی که مرد کسری و بر جای ماند دانش و داد
4 بکوی عشق شد آباد هر که گشت خراب که کائنات خرابست و کوی عشق آباد
5 تو پای بند غمی غم سرشته با گل تست کسیکه صاحب دل اوست در حقیقت شاد
6 نهاد روشن خورشید را فسانه شمرد دلی که رست ازین خاکدان تیره نهاد
7 مقیدی بخرابات عشق رو که ملک مقیدست و خراباتیان عشق آزاد
8 بجو ز پیر خرابات سر شاهد غیب که صورتند نکویان خلخ و نوشاد
9 تو شاهباز بلند آشیان عرش دلی بگل نشسته میالای پر به لای و به لاد
10 ب آب میکده بنیاد عمر دار قوی دلا که هشته بر آبست عمر را بنیاد
11 بجز دلم که ز بالای دوست رسته ندید کسی صنوبر موزون که روید از شمشاد
12 ز سنگ و روی گذر کرد آتش دل من بسینه آنکه تو داری دلست یا پولاد
13 ب آفتاب صفا آسمان بیهده گرد کشید پرده که از دست آسمان فریاد
14 گشاد بر دل من عشق او دریچه غیت خداش خیر دهاد آنکه این دریچه گشاد