کار نفس ز جلوه رنگین از اسیر شهرستانی غزل 263

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

کار نفس ز جلوه رنگین گذشته است

1 کار نفس ز جلوه رنگین گذشته است تا دیگر از دلم به چه آیین گذشته است

2 رشکم برای عرض تجمل برد به باغ چاک دلم ز دامن گلچین گذشته است

3 از سرگذشتگی هنر بسمل تو نیست کاری که کرده از سر تحسین گذشته است

4 یا رب مباد راز دلم نقل مجلسی در خاطر آن تبسم شیرین گذشته است

5 تا بیخودم شراب جنون می کشم اسیر کارم ز عقل و هوش و دل و دین گذشته است

عکس نوشته
کامنت
comment