1 بادی که بیاوری به ما جان چو نفس ناری که دلم همی بسوزی به هوس
2 آبی که به تو زنده توان بودن و بس خاکی که به تست بازگشت همه کس
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 از آن می خوردن عشقست دایم کار من هر شب که بی من در خراباتست دایم یار من هر شب
2 بتم را عیش و قلاشیست بی من کار هر روزی خروش و ناله و زاریست بی او کار من هر شب
1 نگارینا دلم بردی خدایم بر تو داور باد به دست هجر بسپردی خدایم بر تو داور باد
2 وفاهایی که من کردم مکافاتش جفا آمد بتا بس ناجوانمردی خدایم بر تو داور باد
1 عشق رخ تو بابت هر مختصری نیست وصل لب تو در خور هر بی خبری نیست
2 هر چند نگه میکنم از روی حقیقت یک لحظه ترا سوی دل ما نظری نیست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به