- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باد بر آن دو سر طرهٔ شبرنگ افتاد حذر ای دل که میان دو سپه جنگ افتاد
2 خط بر آن روی نکو دست تطاول بگشود آه و صد آه که آن آینه را زنگ افتاد
3 خون دل شد عوض باده به کام من مست بس که در ساغرم از بام فلک سنگ افتاد
4 گفتم آید اثری در دلش از ناله و آه وه که آه از اثر و ناله ز آهنگ افتاد
5 پیش آن قد خرامنده و آن عارض پاک گل و سرو و چمن از جلوه و از رنگ افتاد
6 داغ هجر است که بینی به دل لاله رسید شور عشق است که بینی به سر چنگ افتاد
7 گفته ی حافظ و سعدی نکند گوش ، بهار هرکه را نسخهای از شعر تو در چنگ افتاد