- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بادی وزید و لانهٔ خردی خراب کرد بشکست بامکی و فرو ریخت بر سری
2 لرزید پیکری و تبه گشت فرصتی افتاد مرغکی وز خون سرخ شد پری
3 از ظلم رهزنی، ز رهی ماند رهروی از دستبرد حادثهای، بسته شد دری
4 از هم گسست رشتهٔ عهد و مودتی نابود گشت نام و نشانی ز دفتری
5 فریاد شوق دیگر از آن لانه برنخاست و آن خار و خس فکنده شد آخر در آذری
6 ناچیز گشت آرزوی چند سالهای دور اوفتاد کودک خردی ز مادری