عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

عطار نیشابوری
عطار نیشابوری

عروسی خواست مردی از عطار نیشابوری الهی نامه 12

الهی نامه 12 ام از 5015 بخش یازدهم

عروسی خواست مردی چون نگاری

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29

1 عروسی خواست مردی چون نگاری بمهر خود ندیدش برقراری

2 چو آن شوهر بمهر خود ندیدش نشان دختر بخرد ندیدش

3 همه تن چون گلاب آنجا عرق کرد چو گل جان را بجای جامه شق کرد

4 چو مرد از شرم زن را آنچنان دید وزان دلتنگی او را بیم جان دید

5 دل آن مرد خست از خجلت او بصحّت برگرفت آن علّت او

6 بدو گفتا که من ایمان ندارم اگر این سرِّ تو پنهان ندارم

7 نگردد مادرت زین راز آگاه پدر را خود کجا باشد درین راه

8 چو خالی نیست از عیب آدمی زاد اگر عیبی ترا در راه افتاد

9 بپوشم تا بپوشد کردگارم که من بیش از تو در تن عیب دارم

10 تو دل خوش دار و چندین زین مکن یاد دگر هرگز مبادت زین سخن یاد

11 چو شد روز دگر بگذشت این حال بریخت آن مرغ زرّین را پر وبال

12 چنان در ورطهٔ بیماری افتاد که در یک روز در صد زاری افتاد

13 رگ و پی همچو چنگش در فغان ماند همه مغزش چو خرما استخوان ماند

14 چو شوهر دید روی چون زر او طبیب آورد حالی بر سر او

15 کجا یک ذرّه درمان را اثر بود که هر دم زرد روئی تازه‌تر بود

16 زبان بگشاد شوهر در نهانی که کُشتی خویشتن را در جوانی

17 اگر آن خواستی تا من بپوشم بپوشیدم وزین معنی خموشم

18 وگر آن بود رای تو کزین کار مرا نبوَد خبر نابوده انگار

19 چرا زین غم بسی تیمار خوردی که تا خود را چینن بیمار کردی

20 چنین گفت آنگه آن زن کای نکوجُفت ز چون تو مرد ناید جز نکو گفت

21 تو آنچ از تو سزد گفتی و کردی غم جان من بیچاره خوردی

22 ولی من این خجالت را چه سازم که می‌دانم که میدانی تو رازم

23 چو تو هستی خبردار از گناهم کجا برخیزد این آتش ز راهم

24 بگفت این وز خجلت بیخبر گشت سیه شد روزش و حالش دگر گشت

25 چو چیزی را که بودش آن ببخشید نماندش هیچ چیزی جان ببخشید

26 اگر یک قطره شد در بحر کل غرق چرا ریزی ازین غم خاک بر فرق

27 مشو چون قطره زین غم بی سر و پا که اولیتر بوَد قطره بدریا

28 چرا زادی چو می‌مُردی چنین زار ترا نازاده مُردن به شرروار

29 چرا برخاستی چون می‌بخفتی چرا می‌آمدی چون می‌برفتی

شعر قالب : الهی نامه سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر عروسی خواست مردی چون نگاری

شاعر شعر عروسی خواست مردی چون نگاری چه کسی است ؟

شاعر شعر عروسی خواست مردی چون نگاری عطار نیشابوری می باشد.

شعر عروسی خواست مردی چون نگاری در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر عروسی خواست مردی چون نگاری چیست ؟

قالب شعر عروسی خواست مردی چون نگاری الهی نامه است

سبک شعر عروسی خواست مردی چون نگاری چیست ؟

سبک شعر عروسی خواست مردی چون نگاری سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر عروسی خواست مردی چون نگاری چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
عطار نیشابوری

عروسی خواست مردی از عطار نیشابوری الهی نامه 12

الهی نامه 12 ام از 5015 بخش یازدهم
بنر