- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ضعف طالع برده از من قوت تدبیر را برنتابد از خرابی خانهام تعمیر را
2 گر چنین شاداب از خون شهیدان میشود آب پیکان سبز خواهد کرد چو تیر را
3 کی دگر از خانه چشمم قدم بیرون نهی زآستانت بردم آنجا خاک دامن گیر را
4 ما ز قید او نمیخواهیم پا بیرون نهیم ورنه در بازست دایم خانه زنجیر را
5 هر نفس بیاختیار از سینه میآید به لب ناله گرمی که آتش میزند تأثیر را
6 چشم مستت شوخی و بیباکی از حد میبرد گرچه میبیند به فرق خویشتن شمشیر را
7 انتظار ساغر از ساقی مکش دیگر، کلیم فکر خود کن کس نمیریزد به خاک اکسیر را