1 راهی که در او خنگ فلک لنگ شدی از وسعت او دل جهان تنگ شدی
2 در خدمت وصل تو روا داشتمی هر گامی مرا هزار فرسنگ شدی
1 یارب آن خال بر آن لب چه خوش است بر هلالش نقط از شب چه خوش است
2 دهنش حلقهٔ تنگ زره است نقطه بر حلقهٔ مرکب چه خوش است
1 آنها که محققان راهند در مسند فقر پادشاهند
2 در رزم، یلان بینبردند در بزم، سران بیکلاهند
1 هر که در عاشقی قدم نزده است بر دل از خون دیده نم نزده است
2 او چه داند که چیست حالت عشق که بر او عشق، تیر غم نزده است